مجال مقال
پاورقی هایی از داریوش سعدین
اعتراض به سخنان اخیر داریوش سجادی حول جنبش سبز

متن گفت‌و‌گوی سهند شمس‌اسحاقی با داريوش سجادی را خواندم و هر چند منزجر کننده و مهوع می باشد اما خواندن و قضاوتش را پیشنهاد می کنم.

http://news.gooya.com/politics/archives/2009/12/097567.php

به استناد شناختی که از داريوش سجادی بواسطه مواجهه با مقالات منحصربفردشان داشته ام همواره توجه رسانه ای به ایشان مایه تعجب و بهت بنده بوده و جذابیت بازی با لغات و سفسطه بازی این شخص برای اصحاب رسانه علامت سوال بزرگی در ذهنم ایجاد کرده است.

شاید اگر دادستان منصفی به داوری مقالات ایشان می نشست با برهانی قاطع قادر بود تشویش اذهان و نشر اکاذیب خلاف واقع را در موارد اتهامی ایشان بگنجاند.

و اگر ادیبی نظری به نگاره هایش می افکند در انشا و گاها املا نیز مردود بود.

البته نظر تخصصی یک روانکاو حتما لازم است تا نام مرض ایشان - که گویی در بحران شخصیتی و هویتی حادی بسر میبرد- را ذکر کند اما توسل همواره ایشان به مواضع سلبی و تلاش جهت متفاوت نمودن خود ولو با دستاویز قرار دادن لغات ثقیل نا متداول از خصوصیات قابل توجه ایشان است.

اینک بنده از موضع خود و طلبکارانه از داريوش سجادی می خواهم ضمن پاسداشت خون شهیدان راه آزادی با تامل در سخنان خود توانایی شمارش خود تا ده را بیازماید تا شاید در ریاضیات هم شانس خود را آزموده باشد!

آقای داريوش سجادی اگر «چهل تا بالا پايين» برای شما و حکومت چندان نظر گیر نیست اما آنچنان که قرآن کریم – که خود شما مدعی پایبدی به آنید – فرموده یک نفر هم ارزشی به قدر کل بشریت دارد. به فرض محال پذیرش دروغ بودن ادعاهای جنبش ، خون یک شهید هم بارور کننده درخت سبز آزادگی و آزادیخواهی کسانی است که حرمت انسانیت از نظرشان بسیار مقدم بر شهوت شهرت است. از دیدگاه حقوق بشری نیز طلب پاسخی به کشته شدن یک شخص هم از جمله حقوق قابل پیگیری هر شهروند است و آرمان عملی جنبش نیز خلاصه ای جز پاسخگو کردن مسئولین رژیم ندارد.

شاید درک این برایتان ثقیل باشد که جنبش متشکل از انسانهای تیز هوشی است که با درک شرایط و فعلیتی مقتضی با موقعیت ، آزادگی و شرف برایشان اهمیتی فراتر از خودنمایی و یا بندگی دارد و اگر با نادیده انگاشتن شرایط باز هم با توسل به لغات و بازی زبانی به الگوپذیری خطی همچون مبارزات بی خشونت هند معتقدید نه تنها فارغ از دانش به قضاوت نشسته اید بلکه ناتوانی خود را در براورد ذکاوت جامعه شرفمند ایران اثبات کرده اید.

لغتنامه کهنه شما که کلماتی را در تناقض با یکدیگر قرار داده و دروغ را در آن اینچنین یکجانبه گرا معنی کرده سزاوار آشغالدانی هنرکده پویای ایران است.

هرچند بسیار ناگفته دارم اما از یک سو توجه بیش از این به سخنان بی پایه داريوش سجادی را صلاح نمی دانم و از سوی دیگر معتقدم پرداخت به این مقولات بی اساس فرافکنانه آب به آسیاب دشمن ریختن است! آنچنان که نقل سخنان داريوش سجادی در روزنامه کیهان سه شنبه بیست و چهارم آذرماه موید این نکته می باشد.

و در پایان به عنوان توصیه :

آقای داريوش سجادی اگر آزاده نیستید لا اقل ساکت باشید.




تولبار جنبش سبز