مجال مقال
پاورقی هایی از داریوش سعدین
زایـش آلترناتیـو ، آغاز زوال حاکمـیت
رژیم در سه دهه گذشته بسیار تلاش کرد تا آلترناتیو مشخصی پیش روی مخالفین قرار نگیرد و جهت رسیدن به این هدف همواره مانع شکلگیری اپوزیسیونی قدرتمند بر آمده و تا حدود زیادی موفق بود.
رژیم با صرف انرژی بسیار به ایجاد انشقاق در میان جمعیت های اپوزیسیونی پرداخته و توانسته بود آنها را مضحک و خفیف در میان افکار عمومی جلوه دهد.
جنبش سبز پایانی بود بر موفقیت های رژیم در این جبهه و توانست چنان اپوزیسیون فراگیر و قدرت مندی را سامان دهد که به هیات یک آلترناتیو در میان بخش عظیمی از جامعه مقبولیت یابد.
پیش از اینها اگر در میان افکار عمومی کنکاشی می شد علی رغم نارضایتی های بسیار از حاکمیت یا هیچ چاره و آلترناتیوی نمی یافتند و یا بنا بر ذهنیت تبلیغ شده از سوی حاکمیت سریعا اذهان به مقایسه حکومت کنونی با رژیم شاهنشاهی پرواز می کرد و نتیجه آنکه به هر حال تحمل این رژیم را ترجیح می دادند.
اما اکنون رژیم شاهنشاهی دیگر در مقام مقایسه با حاکمیت کنونی جایگاهی ندارد و افکار عمومی چشم به راهی جدید ، جانشین موجهی در قالب یک نظام دموکراتیک را گزینه ارجح نسبت به جمهوری ولایت فقیه متصورند.
این خود انگیزه خیزش ، کنشگری و هزینه دادن مردم بوده و حاکمیت هم در مخمصه ای دشوار گرفتار شده است که رو به زوالش دارد.
خواست آزادی و دموکراسی در میان توده مردم روز به روز عمقی تر و نهادینه تر می شود و به نظر می رسد دستگاههای تبلیغی رژیم دیگر توان ذهنیت سازی و تخدیر افکار را از دست داده اند.
از این زاویه پیروزی بزرگ جنبش تا به اکنون نیز رقم خورده و زین پس آنچنان که قهرمانان جنبش یعنی آقایان موسوی و کروبی اعلام نموده اند باید به گسترش آگاهی از جنبه شناساندن این آلترناتیو مطلوب به سایر اقشار جامعه بود.
نباید با افکندن مسئولیت بدوش امثال موسوی و کروبی از خود سلب تکلیف کنیم. ما در مسیر پیروزی حتمی قرار گرفته ایم و با تصویری از یک جایگزین برای حاکمیت کنونی قدم بزرگی برداشته و آینده ای پر امید را ترسیم کرده ایم. سرعت در طی این مسیر البته منوط به فعلیت شهروندان است.
با در نظر داشتن ساختار مطلوب آلترناتیو مذکور اینک با جسارت بیشتری باید در پی گیری جز به جز محتوایش قدم برداشت. توسل به استراتژی هایی که اهداف مقطعی و عملی تر را پیگیری میکند می تواند باعث ورزیدگی و همدلی مضاعف در طی مسیر موفقیت باشد.
از این منظر شاید تمرکز بر آزادی زندانیان سیاسی با توسل به تمام اهرم های فشار پیشرو اولویت مناسب جنبش باشد. ضمن اینکه از سوی دیگر روزانه اخبار نا خوشایندی از احوال اسرا به گوش می رسد و از دست دادن زمان شاید خسارات جبران ناپذیری پیش آورد.
در صورت بر آورده شدن خواست آزادی زندانیان سیاسی ولو بصورت حد اقلی هم سرکوب ها و بگیر و ببندها مضحک به نظر خواهند رسید ، هم قدرت جنبش تبلیغ می شود و هم جنبش سبز از گنجینه پر بار اندیشه روشنفکران - اینک در بند - بهره مند خواهد شد.

بیایید هم صدا فریاد بزنیم

زندانی سیاسی آزاد باید گردد.

تولبار جنبش سبز