مجال مقال
پاورقی هایی از داریوش سعدین
از رسانه تا شعار، رهبر یا قهرمان


حول مسائل پیرامون جنبش سبز نکاتی به ذهن رسید که سعی می کنم مختصرا بدانها اشاره کنم و در فرصتی دیگر در صورت احساس ضرورت به تشریح این نکات می پردازم.
1- همانگونه که مستحضرید مردم (people) با توده بی شکل ( Populace ) متفاوتند و خطر جهت دهی توده بی شکل توسط حکومت مجهز به ابزار قهر و تبلیغات خطری جدی بر مسیر حرکت جنبش سبز است. علاوه بر این از آنجا که اقدام حکومت در دستگیری روشنفکران ، مطیع نمودن هنرمندان ، فیلترینگ اینترنت و پارازیت ماهواره ای هدفی جز محدودیت گردش اطلاعات دنبال نمی کند لذا اینک ایجاد رسانه ای قوی ، آزاد و حتی الامکان فراگیر نیاز شدید و دفاع لازم جنبش است. راه اندازی شبکه ای که لا اقل بر چند ماهواره که در ایران دریافت می شوند برنامه پخش کند و چنان فراگیر حتی اخبار اعلانات دولتی را منتشر نماید تا مردم از مراجعه به رسانه های مغرض حکومتی فارغ شوند با وجود سرمایه ایرانیان خارج کشور و دلسوز وطن دور از دسترس نیست بلکه ضروری می باشد.
2- با مقدمه ای که طی آن شما را به مقاله ای تحت عنوان ) مانیفست قهرمان خواهی ) ارجاع می دهم مصرا تاکید دارم که موسوی و کروبی بنام « رهبر» خوانده نشوند و عنوان « قهرمان» جهت اطلاق به آنها را پیشنهاد می کنم. دلیل این اصرار اطلاعات منبع موثقی است که بنا بر آن متوجه برنامه ریزی تبلیغاتی حکومت بر مبنای القای رهبریت آقایان موسوی ، کروبی و خاتمی شده ام. اگر دقت کرده باشید در ایام اخیر و علی رغم آن پرخاشهای شدید علیه جنبش سبز پس از عاشورا فضای رسانه حکومتی بصورت متناقض نمایی اقدام به ایجاد عرصه های ساختگی مباحثات سیاسی نموده که بعضا حتی به سود آقایان کروبی و موسوی به پایان می رسند. در این دعواهای ساختگی در سطح نخبگان حکومتی تلاش واضحی می شود تا اقدامات جنبش سبز مطلقا در زیر مجموعه ای قرار گیرند که رابطه مستقیم با عقاید و عملکرد آقایان موسوی ، کروبی و خاتمی دارند.
اما از این اقدامات چه هدفی دنبال می شود؟
این اقدامات بدان هدف است که عرصه مجادلات فارغ از مردم و در سطح نخبگان دنبال شود و در نهایت با تلاش جهت مشغول کردن آقایان موسوی ، کروبی و خاتمی سطح مخالفت ها را به اختلاف سلیقه های درون نظام خلاصه کرده و تقلیل دهند. بدیهی است که با پذیرش موسوی و کروبی به عنوان رهبران جنبش اگر سرانجام ایشان ناگزیر از مجادلات کلامی با امثال شریعتمداری شوند ضربه هولناکی بر پیکره جنبش وارد می آید و در این میان حقوق مردم و خون به ناحق ریخته شده هموطنان پایمال روزمرگی مجادلات سیاسی خواهد شد و در شوک بی رهبری جنبش ،دیکتاتورها هر چند که شاید موضوع بحث قرار گیرند اما در حاشیه امنیت نسبت به تهدید مردم قرار خواهند گرفت و اینگونه استدلال خواهند کرد که رهبران جنبش عقب نشینی کرده و حرکات خودسرانه محکوم به سرکوب است. اما فرض کنید که آقایان موسوی ،کروبی و خاتمی تن به همچین مباحثی ندهند آنگاه رسانه ها با بمباران افکار توده بی شکل ایشان را متهم به گریز از گفتگو و مباحثه می نمایند و سرانجام آن نیز لاجرم دستگیری ایشان و سرکوب خونین مردم است.
واژه قهرمان پیشنهادی - آنچنان که در مقاله مانیفست قهرمان خواهی شرحش می رود - بنابر تعاریفی که بر آن مترتب میشود "موظف و محکوم به ایفای نقش شهروندی خود می باشد و هر گاه از انجام وظایف شهروندیش عدول کند و یا در صدد سازمان وارگی و شکل دهی جمعیت پشتیبان طبق مطلوب خود برآید و شائبه انحراف را پیش آورد ، به صورت خودکار از قهرمانیت سلب می شود و همچنان که رویکرد مردمی به او ناشی از اختیار مردم و بدون فراخوان بوده رویگردانی نیز خود به خود رخ می دهد . "
و همچنین در پاسخ کسانی که نسبت به واژه قهرمان بدبینی و حساسیت دارند باید گفت : " جمله ای که گالیله در «توجیه عدم کفایتِ» خود ، به زبان آورد و دهان به دهان گشت و سبب منفی بافی حول ارزش گذاری قهرمان بوده را باید با واقع بینی و موشکافانه باز بینی و تفسیر کرد . رکود و جمود در جامعه و خلا اعلان خواهش های حقوق مسلم انسانی ، در جنب تقویت اقتدار حاکم ِ « نا گزیر ظالم » ، لاجرم انسانهای تحت ستم و بدبختی را ترسیم می کند که رخ نمایی و توسل به راهکارهایی چون قهرمان خواهی مطلَع خیزش آن ها و «شرمگینی» از نگون بختی و انقیاد ، محرک طی این سلوک است . و بسا فراتر از آن ، چنان که مارکس می نویسد « شرمندگی خود یک انقلاب است.»
گزاره «جامعه منتظر قهرمان جامعه بدبختی است» را باید با اضافه کردن عبارت «بیچاره جامعه ای که قهرمان ندارد» اصلاح کرد زیرا کثرت قهرمان را می توان ویژگی اصیل و بارز جوامع مدنی و دموکراتیک دانست" .
3- اخیرا رسانه ها اعلام کردند که سی و سه (33) نفر از مادران عزادار بازداشت شدند که هر چند که خود این خبر متاثر کننده است اما امکان پخش آن در جامعه علاوه بر ایجاد فضای رعب هدف دیگری را نیز از سوی حکومت تعقیب می کرد. اینکه از میان آن جمع عده ای بازداشت شدند و بدون مستندات تنها سی و سه نفر اعلام شدند بر این مبنا بوده که حکومت پیش از این علی رغم جمعیت کثیر شهدا اعلام نموده بود که تنها سی نفر را کشته است و اخیرا نیز سه نفر از سوی سازمان قضایی نیروهای مسلح بعنوان کشته شدگان جنبش پس از 22 خرداد در کهریزک تایید شده بود پس جبرا ما حداکثر سی وسه مادر عزادار داریم که قابل دستگیر کردن بودند و دستگیر و توجیه شدند. این همان برنامه ریزی جدیدی است که اینک تئوریسین های حکومتی بدانها متوسل می شوند تا خوراک جنگ روانی آینده را فراهم آورده باشند. همچنانکه مطمئن باشید که ترور اخیر استاد دانشگاه و تکذیب و تاییدها حول سو قصد به آقای کروبی به زودی دستاویز فرافکنی های رسانه های حکومتی خواهد بود.
4- شعارهای جنبش که سرشار از مرگ بر ها است در زبان گروه کثیری از طبقه متوسط در بدنه جنبش سبز که به خیابان ها می آیند نمی چرخد و البته تحریک کننده جهت خشونت نیروهای امنیتی رژیم نیز هست. لا جرم در صورت تداوم این شعارها از یک سو و خشونت و سرکوب از سوی دیگر جنبش با ریزش هایی مواجه خواهد شد. سوال اینجاست که جنبش در صورت تصمیم به ادامه مبارزه بدون خشونت سر انجام مطالبه ای در شکل « رفراندم» خواهد داشت پس چرا از اکنون این مطالبه را اعلان و واضح در شعارهایش دنبال نمی کند؟ به عنوان یک پیشنهاد جنبش می تواند با تغییر تاکتیکی شعارها حول رفراندم ، تقاضای مجازات جنایتکاران و پایبندی به قانون اساسی که صریحا از آزادی اجتماعات و ممنوعیت شکنجه سخن گفته اهدافی چند در مسیر پیشرفت را فتح کند.
اول آنکه از قهرمانان خود که همچنان اعتقاد به قانون اساسی را اعلام می کنند پشتیبانی نموده اند. دوم آنکه خطر بر انگیختن خشونت را نسبت به تظاهر کنندگانی که جمعیت قابل توجهی از آنان زنان هستند خواهد کاست. سوم آنکه رسانه های حکومتی که بواسطه شعارهای جنبش آنها را ساختار شکن معرفی می کنند دیگر دستاویزی در این باب جهت تبلیغات علیه جنبش در دست نخواهند داشت و آخرین دستاورد نمود جنبش حقمداری است که حقوق اولیه خود را زیرکانه ،منطقی و قاعده مند دنبال می کند و ضمنا بدیهی است که این خود رویش های بسیار و ریزش های کمتر را در پی می آورد.
بنده نیز ضمن استقبال از پیشنهاد ات خوانندگان شعارهای زیر را در معرض آزمون پذیرش قرار می دهم.

درخواست جنبش سبز رفراندم مستقل
درخواست جنبش سبز پیگیری جنایت
درخواست جنبش سبز توقف خشونت
درخواست جنبش سبز آزادی اندیشه
درخواست جنبش سبز ...

البته تغییر جهت شعارها منوط به تایید و توصیه آقایان سازگارا ، نوری زاده و یا دیگر بزرگانی است که امکانات رسانه ای در اختیار دارند و ضمنا مورد وثوق ملتند.



داریوش سعدین
بیست و چهارم دیماه هشتاد و هشت
Saadin.d@gmail.com

تولبار جنبش سبز