مجال مقال
پاورقی هایی از داریوش سعدین
آمریکاییهای «انسان» و «موجودات» ایرانی!
حاج آقا ! اگر انسـان دوستی فقط شامل آمریکایی ها می شود ، پس زندانیان ما چه گونه موجوداتی هستند؟


روز پنجشنبه، 30 اردیبهشت (20 مه)، تلویزیون دولتی ایران گزارش کردکه سه شهروند آمریکایی که در ماه ژوئیه سال گذشته توسط ماموران ایرانی بازداشت شده بودند، در هتل استقلال تهران با مادرانشان ملاقات کرده اند.
مقامات ایران در آنچه که اقدامی بشردوستانه و اسلامی خوانده اند به این سه مادر اجازه دادند به مدت یک هفته به ایران سفر کنند و برای نخستین بار از زمان دستگیری فرزندانشان، با آنان ملاقات کنند.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، گفته که آنان با قصد جاسوسی از مرز ایران عبور کرده بودند.

(اخبار فوق به نقل از بی بی سی می باشد)

همیشه خانواده بازداشت شدگان قبل از هر تقلایی در تلاشند تا عزیزانشان را ملاقات کنند. خواسته موجهی که همیشه با سنگ اندازی های زندانبانان رژیم یا ناکام می ماند و یا به سطح یک تماس تلفنی تقلیل می یابد و ندرتا هم به شکل یک ملاقات کوتاه و کاملا کنترل شده به نتیجه می رسد.
بعضی مواقع هم البته خانواده ها برای فشار بر زندانیان باالاجبار به ملاقات برده می شوند تا شاید بتوانند اعترافی ساختگی را به امضای زندانی برسانند.
خلاصه این ها ذکر مکررات است و همه ما در موردش بسیار می دانیم و شنیده ایم.
اما
با وجودی که ملاقات حق مسلم هر زندانیست از آن جمله سه جوان آمریکایی دربند ، چگونه است که احساسات انسان دوستانه زندانبانان آنچان تحریک می شود که در یکی از بهترین هتل های ایران امکان ملاقات این سه آمریکایی با خانواده شان میسر می شود اما جوانان ایرانی حتی پیش از اعدام غیر موجه شان مجالی حتی کوتاه برای ملاقات با مادرانشان ندارند؟
جوانان زندانی شیک پوش آمریکایی در لابی مجلل هتل ،مادرانشان را به آغوش می کشند و شیر کاکائو و کاپوچینو می نوشند امـــــا در آغوش فشردن پیکر بی جان و کفن پوش جوان ایرانی را هم از مادرش دریغ می کنند. مادری که از فراغ، خون دل می خورد و سوز ناله اش تنها اشک از دیده هایمان سرازیر می کند.
صورت گل انداخته جوانان آمریکایی که با لبخند از خوش رفتاری در زندان می گویند همراه می شود با خبر ضرب و شتم وحشیانه زندانی اهل فرهنگی در زندان اوین و اینبار اما هیچ حس انساندوستی زندانبانان تحریک نمی شود.
این «حقوق بشر» که آخوند ها می گفتند تنها جوامع غربی را شامل می شود گویی دامنه اش را تا مفهوم «انسان دوستی» نیز گسترانیده است.اینک آخوندها فارغ از مرزهای «مسلمانی » و «کفر» و در تعبیری مصلحت طلبانه از دوست و دشمن در زمان مقتضی و مناسب شکل عملی حقوق بشر و انساندوستی را به نحو احسن ارائه می دهند.
پس مشکل اصلی این است که دایره شمول این «حقوق بشر» و «انسان دوستی» فارغ از جغرافیای وجودی ماست و ما موجوداتی غیر از دیگرانیم. چرا که آخوندهای متهم به بی رحمی ثابت کردند که انسان دوستی می دانند و تنها، تلقی شان از انسان متفاوت با دیگران است ،نه تنها این کارها را بسیار هم خوب بلدند بلکه انساندوستی شان را به آمریکاییهای دشمن و متهم به جاسوسی نیز نشان دادند . اگر توقعات از محبت هایشان نسبت به خودمان بر آورده نمی شود در واقع تنها ناشی از تلقی آخوندها از جنس وجود ماست!
اینک مختصات نبرد آخوندها مشخص شد. آنها نه تنها در جدال با «بشر» و «انسان» های دشمن مشغولند بلکه «موجوداتی» نیز درون کشور در معارضه با آنان صف آرایی کرده اند! موجوداتی که در پی احیای مفهوم انسان در این سرزمینند.

واقعا آخوند ها فکر می کنند ما چگونه موجوداتی هستیم؟

ما خود را چه گونه موجودی نشان داده ایم؟؟؟؟؟!

داریوش سعدین
سی و یکم اردیبهشت هشتاد و نه

تولبار جنبش سبز